سیب و سینما

آموزش کارگردانی و فیلمنامه نویسی

سیب و سینما

آموزش کارگردانی و فیلمنامه نویسی

  • ۰
  • ۰


لئون (به فرانسوی: Léon)‏ ( که همچنین با عنوان حرفه ای یا لئون: حرفه ای نیز شناخته می‌شود ) فیلمی فرانسوی و با زبان انگلیسی به کارگردانی لوک بسون محصول سال ۱۹۹۴ شرکت آمریکایی کلمبیا پیکچرز است. این فیلم در آمریکا با نام حرفه‌ای (The Professional) به روی پرده رفت.


کارگردانلوک بسون
تهیه‌کننده پاتریک لدوکس
نویسنده لوک بسون
بازیگران ژان رنو
ناتالی پورتمن
گری الدمن


دیالوگ های ماندگار :


بدون هیچ صدایی حرکت می کند. بدون هیچ احساسی می کشد. بدون هیچ اثری ناپدید می شود.

ماتیلدا : [ در حالی که با دست بینی خود را که در اثر کتک دچار خون ریزی شده پاک می کند ] زندگی همیشه انقدر سخته ، یا فقط وقتی بچه ای این طوریه ؟
لئون : همیشه همین جوریه.
ماتیلدا : من براش بیشتر یه مادر بودم تا اون چه که اون خوک لعنتی بود.
لئون : هی ، این طوری در مورد خوکا صحبت نکن ! اونا معمولاً خیلی بهتر از آدما هستن.
ماتیلدا : اما اونا بوی کثافت میدن.
لئون : درست نیست ! راستش من همین حالا یکی توی آشپزخونه دارم. اون خیلی تمیزه و بوی خیلی خوبی میده.
تونی : خیلی وقت بود ندیده بودمت. چند تا کار خوبم از دست دادی.
لئون : دارم تمرین میدم.
تونی : تمرین خوبه ، اما زیاده روی نکن ، باشه ؟ میدونی که تمرین به اندازه کار درآمد نداره ، لئون.
لئون : تونی ، همه پولی که تا حالا درآوردم ... که برام نگرش داری ...
تونی : پول احتیاج داری ؟
لئون : فقط کنجکاو شدم. چون خیلی وقته دارم کار می کنم و تا حالا با پولام کاری نکردم ، فکر کردم شاید یه روز بتونم ... ازش استفاده کنم.
تونی : تو یه زنو دیدی.
لئون : نه.
تونی : لئون ... لئون باید مواظب زنا باشی. یادته اولش که رسیدی به این کشور ؟ وقتی من بهت پناه دادم که تا پشت اون گوشای لعنتیت خیس بود ، و تو به خاطر یه زن تا خرخره توی لجن بودی. فراموشش نکن ، لئون.
لئون : آرزو میکنم کاش یه روز می تونستم. میدونی ، پولامو میگم ، شاید بخوام ... شاید بخوام یه خورده به کسی بدم ، میدونی ... برای اینکه کمکش کنم.
تونی : هی ، اون پول توئه ، منظورم اینه که من فقط برات نگرش میدارم ، مثل یه بانک. حتی بهتر از یه بانک. چون میدونی که بانکا همیشه مورد دستبرد قرار می گیرن. اما هیچ کس به تونی پیر دستبرد نمی زنه. به غیر از این ، توی یه بانک کلی فرم هست که باید توش کلی مزخرف بنویسی. اما تونی پیر هیچی نداره که بخونه و بنویسه. همش توی مغزشه.
لئون : حالا من خوندنو بلدم.
تونی : خوبه لئون ، خوبه. پولت اینجاست ، هر وقت که بخوای ، فقط از من بخوا باشه ؟ اینم یه هزار دلار.
لئون : نه ، الان رو به راهم. بهش احتیاجی ندارم.
تونی : نه. بیا ، بیا بگیرش. کمی تفریح کن. مال توئه. بگیرش.
لئون : مرسی.
لئون : [ در حالی که به یک مجسمه خوک دست می زند ] بهتر از آدمان ، هان ؟
تونی : بهت که گفته بودم.
لئون : وقتی انتقام بگیری می فهمی اصلاً خوب نیست. باور کن. بهتره فراموش کنی. بعد از اینکه یه نفرو بکشی هیچ چی مثل قبل نمیمونه. زندگیت برای همیشه عوض میشه. باید بقیه زندگیت رو در حالی بخوابی که یک چشمت بازه...

[ بعد از اینکه ماتیلدا به لئون پیشنهاد رابطه می دهد ]
لئون : ماتیلدا ، نه
ماتیلدا : چرا نه ؟
لئون : فقط ... نمی تونم
ماتیلدا : کس دیگه ای رو دوست داری ؟
لئون : نه ... منظورم اینه که ... یکی رو ، خیلی وقت پیش قبل از اینکه به ایالات ( متحده ) بیام . پدرش نمی خواست که اون منو ببینه . اون از یه خانواده ی خیلی محترم بود . منم بودم ... میدونی ... نه خیلی محترم . هر وقت میومد منو ببینه پدزش دیوونه میشد .
ماتیلدا : اما اون هنوز یواشکی میاد و می بیندت ، درسته ؟
لئون : درسته
ماتیلدا : می بینی ؟ هیچی نمی تونه جلوی عشقو بگیره
لئون : اون کشتش . با یه گلوله توی سرش . اونا دو روز توی بازداشتگاه نگهش داشتن ، بعد گذاشتن که بره . گفتن که یه اتفاق تصادفی بوده . برای همین ... یه شب منتظرش موندم . با یه اسلحه ی دوربین دار تو فاصله ی ۵۰۰ پایی . اونم یه اتفاق تصادفی داشت . همون شب یه قایق گرفتم و اومدم تا پدرمو که برای تونی کار می کرد ببینم . نوزده سالم بود . بعد از اون دیگه هیچ وقت نمی خواستم شهرو ترک کنم و ... نباید دوست دختر دیگه ای داشته باشم . می بینی ماتیلدا ؟ من عاشق خوبی نخواهم بود

  • ۹۳/۱۲/۲۹
  • ehsan jaberi

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی