ژوزه ساراماگو (به پرتغالی: José de Sousa Saramago) نویسندهٔ پرتغالی (زادهٔ ۱۶ نوامبر ۱۹۲۲ و درگذشته ۱۸ ژوئن ۲۰۱۰) برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۸ میلادی است.
او گرچه از سال ۱۹۶۹ به حزب کمونیست پرتغال پیوست و همچنان به آرمانهای آن وفادار بودهاست اما هیچگاه ادبیات را به خدمت ایدئولوژی در نیاوردهاست.
زندگینامه
ساراماگو در دهکدهای کوچک در شمال لیسبون در خانوادهای کشاورز به دنیا آمد، او دو سال بعد به همراه خانواده به لیسبون رفت و تحصیلات دبیرستانی خود را برای امرار معاش نیمه تمام گذاشت و به شغلهای مختلفی نظیر آهنگری، مکانیکی و کارگری روزمزدی پرداخت. پس از مدتی نیز به مترجمی و نویسندگی در روزنامه ارگان حزب کمونیست پرتغال مشغول شد. اگرچه اولین رمان او به نام کشورگناه در ۱۹۴۷ به چاپ رسید ولی ناکامی او برای کسب رضایت ناشر برای چاپ کتاب دومش موجب شد رمان نویسی را کناربگذارد، تا این که با انتشار کتاب بالتازار و بلموندا در سال ۱۹۸۲ و ترجمه آن به انگلیسی در ۱۹۸۸ شهرت به سراغ او آمد، رمانی تاریخی که به انحطاط دربار پرتغال در قرن شانزدهم میپردازد.
سبک ادبی
منحصربهفردترین ویژگی آثار ساراماگو عدم کاربرد نشانگان سجاوندی به صورت متداول و استفاده از جملات بسیار طولانی است، که گاه در درون آن زمان نیز تغییر میکند. او از میان علائم نگارشی تنها از نقطه و ویرگول استفاده میکند و از سایر علامات که مثلاً جمله سئوالی را مشخص میکند یا آن را در گیومه میگذارد و... مطلقاً میپرهیزد. گفتگوهای شخصیتهای داستان را پشت سرهم مینویسد و مشخص نمیکند که کدام جمله را چه کسی گفته و به ندرت یک پاراگراف را تمام میکند.
اگرچه بسیاری از منتقدان ادبی ساراماگو در ردیف نویسندگان پیرو سبک رئالیسم جادویی قرار داده وآثار او را با نویسندگان اسپانیایی زبان آمریکای لاتین مقایسه میکنند اما او خود را ادامه دهنده ادبیات اروپا و تأثیر پذیری خود را بیشتر از گوگول و سروانتس میداند.
ساراماگو گاه در دل داستانهای خود از جملات طعنه آمیزی استفاده میکند که ذهن خواننده را از حوادث تخیلی و غالباً تاریخی داستان خود به واقعیتهای جامعه امروز معطوف میکند. نوک پیکان کنایههای ساراماگو معمولاً مقدسات مذهبی، حکومتهای خودکامه و نابرابریهای اجتماعی است. رویکرد ساراماگو علیه مذهب آنچنان در رمانها و مقالات او آشکار است که وزیر کشور پرتغال در سال ۱۹۹۲ در پی انتشار کتاب انجیل به روایت عیسی مسیح نام او را از لیست نامزدهای جایزه ادبی اروپا حذف کرد و این کتاب را توهینی به جامعه کاتولیک پرتغال خواند، ساراماگو پس از آن به همراه همسر اسپانیاییاش به تبعیدی خودخواسته به لانساروت جزیرهای آتشفشانی در جزایر قناری در اقیانوس اطلس رفت و تا آخر عمر در آنجا اقامت گزید.
علی رغم تمام انتقاداتی که از نگرش بدبینانه ساراماگو به دنیا میشود، تعجب آور است که آثار او چه در سطح عامه مردم و چه در میان نویسندگان و خوانندگان حرفهای ایرانی مورد اقبال زیادی واقع شدهاست. شهرت ساراماگو در ایران با ترجمه فارسی کتاب کوری در سال ۱۳۷۸ آغاز شد، تاکنون سه ترجمه مختلف از کوری صورت گرفته است.
ساراماگو به همراه ژان مورو عضو هیئت داوران پنجاه و چهارمین دورهٔ جشنواره بینالمللی فیلم سن سباستین بود.
آثار
۲۰۱۱ - دفتر یادداشت (به پرتغالی: Caderno)، ترجمه فارسی: ۱۳۹۰ - علی قادری، انتشارات مروارید
۲۰۰۴ - بینایی (به پرتغالی: Ensaio sobre a Lucidez)، ترجمه فارسی: ۱۳۸۳ - کیومرث پارسای
۲۰۰۳ - مرد تکثیر شده (به پرتغالی: O Homem Duplicado)، دو ترجمه به فارسی از: ۱۳۸۲ - کیومرث پارسای، ۱۳۸۳ - عبدالرضا روزخوش
۲۰۰۱ – غار (به پرتغالی: A Caverna)
۱۹۹۷ - همه نامها (به پرتغالی: Todos os Nomes)، ترجمه فارسی: عباس پژمان، انتشارات هاشمی
۱۹۹۵ – کوری (به پرتغالی: Ensaio sobre a Cegueira)، سه ترجمه به فارسی از: مینو مشیری، اسدالله امرایی، مهدی غبرایی
۱۹۹۱ – انجیل به روایت عیسی مسیح (به پرتغالی: O Evangelho Segundo Jesus Cristo)
۱۹۸۹ – تاریخ محاصره لیسبون (به پرتغالی: História do Cerco de Lisboa)، ترجمه فارسی: ۱۳۸۰ - عباس پژمان
۱۹۸۶ - بلم سنگی (به پرتغالی: A Jangada de Pedra)، ترجمه فارسی: ۱۳۷۹ - مهدی غبرایی، انتشارات هاشمی
۱۹۸۶ - سال مرگ ریکاردو ریس (به پرتغالی: O Ano da Morte de Ricardo Reis)، ترجمه فارسی: ۱۳۷۹ - عباس پژمان، انتشارات هاشمی
۱۹۸۲ - بالتازار و بلموندا (به پرتغالی: Memorial do Convento)، ترجمه فارسی: ۱۳۸۰ - مصطفی اسلامیه، انتشارات نیلوفر
۱۹۷۷ - مبانی نقاشی و خطاطی (به پرتغالی: Manual de Pintura e Caligrafia)، ترجمه فارسی: ۱۳۷۸ - عبدالرحمن صدریه
- ۹۳/۱۲/۲۹