استنلی کوبریک
استنلی کوبریک (به انگلیسی:Stanley
Kubrick) کارگردان و تهیه کننده یهودی تبار آمریکایی است که یکی از بهترین کارگردانان
جهان در قرن بیستم به حساب میآید. بیشتر فیلمهای کوبریک اقتباسات ادبی هستند. فیلمهای
کوبریک معمولا جنجالی و همینطور مورد ستایش منتقدان واقع شدهاند. کوبریک به دقیق بودن
و به نمایش درآوردن همه جزئیات دقیق در فیلمهایش معروف بود. به همین علت روش او در
فیلمسازی کند و طولانی بوده , تا آنجا که گاهی میان دو فیلم او سالها وقفه میافتادهاست.
او در طول ۴۸ سال فعالیت در حیطه کارگردانی تنها ۱۳ فیلم بلند ساخت. سبکهای گوناگون
فیلمهایش و انزوای او چه در روش فیلمسازی و چه در مورد شخصیت فردی وی ,او را مشهور
ساخته است. استنلی کوبریک یکی از معدود کارگردانان کمالگرا در تاریخ سینما به شمار
میآید. او و اورسن ولز , دو نابغه دنیای سینما شناخته میشوند.
زندگینامه
نوجوانی و جوانی
استنلی کوبریک در سال ۱۹۲۸ در منهتن نیویورک به دنیا
آمد. او اولین فرزند از خانواده چهار نفره جک کوبریک و همسرش گرترود بود .خواهرش باربارا
در سال ۱۹۳۴ به دنیا آمد. اجداد کوبریک از مهاجران یهودی ساکن اتریش بودند. پدر او
جک , یک پزشک بود و آنها در موقع تولد استنلی در آپارتمانی در خیابان کلینتون ۲۱۶۰
در برانکس زندگی میکردند .پدرش در ۱۲ سالگی شطرنج را به او آموخت که در سراسر زندگی
اش به عنوان یک علاقه ماندگار شد. در سن ۱۳ پدرش به عنوان هدیه تولد یک دوربین گارفلکس به او هدیه داد که توجه استنلی جوان را به
عکاسی سوق داد .در نوجوانی به موسیقی جاز علاقه پیدا کرد و مدت کمی هم به عنوان یک
نوازنده درام مشغول بود
در دوران دبیرستان، کوبریک به وسیله دوربینی که از پدرش
هدیه گرفته بود، به طور جدی به عکاسی پرداخت و به زودی به عنوان عکاس رسمی مدرسه شناخته
شد. بعد از فارغالتحصیلی، عکسهای خود را برای مجله نیویورکی لوک فرستاد. پس از مدتی
به بازی حرفهای شطرنج روی آورد و در همین حال فروش عکس به مجلهلوک
را نیز ادامه میداد، او در سال ۱۹۴۶ به عنوان یکی از خبرنگاران تمام وقت مجله شناخته
شد. در شش سال فعالیت کوبریک در مجله لوک او عکسهای بسیاری از مناظر و وقایع در آمریکا
گرفت. او در این سالها با توبا متز ازدواج کرد و به دهکده گرنویچ واقع در نیویورک نقل مکان کرد. او با دیدن
فیلمهای سینمایی در نیویورک، تحت تأثیر کارگردانی قرار گرفت.
دوران فیلمسازی
در سال ۱۹۵۱ «آلن سینگر» دوست کوبریک او را تشویق کرد
که یک فیلم مستند کوتاه برای شرکتMarch of Timeبسازد. کوبریک موافقت کرد و با هزینه شخصی فیلم روز نبرد را ساخت. اگرچه پخش
کننده در همان سال کارش را تعطیل کرد، اما کوبریک توانست فیلم را به قیمت ۱۰۰ دلار
به شرکت «آر. ک. او» (به انگلیسی:RKO)
بفروشد. کوبریک کار در مجله لوک را رها کرد و دومین مستند کوتاهش را با نام «کشیش پرنده»
در همان سال و با سرمایهگذاریRKOساخت. سومین فیلمش «ملوان» اولین
فیلم رنگی او به مدت ۳۰ دقیقه، تبلیغی برای «اتحادیه جهانی ملوانان» بود. این فیلمها
همراه با چند فیلم کوتاه دیگر که اکنون باقی نماندهاند، تنها آثار او در ژانر(گونه)
سینمای مستند بودند. او همچنین دستیار کارگردان یکی از قسمتهای برنامه تلویزیونی «اتوبوس
همگانی» درباره زندگی آبراهام لینکلن بود.
«ترس و تمایل (علاقه)» در سال ۱۹۵۳ اولین فیلم داستانی
کوبریک بود. ترس و تمایل، داستان گروهی سرباز بود که در جنگی خیالی پشت خطوط دشمن گیر
افتاده بودند. در پایان آنها درمییافتند که تصویر دشمنان درواقع همان تصویر خودشان
است (بازیگران دو نقش یکی بودند). کوبریک و همسرش توبا متز تنها عوامل فیلم بودند و
داستان را دوست کوبریک «هوارد ساکلر» نوشته بود که بعدها نویسنده موفقی شد. فیلم با
برخورد خوبی مواجه شد اما توفیق تجاری نیافت. بعدها وقتی کوبریک کارگردان مهمی شد آن
را اثر یک تازهکار که باعث خجالت او است نامید و نگذاشت که در هیچجا به عنوان آثار
قبلی او نمایش داده شود. بعدها به شکل غیررسمی به صورتDVDمنتشر شد و دانشجویانی که آن را دیدند معتقد بودند واقعاً کار جالبی نبودهاست.
زندگی مشترک او با «توبا» دوست دوران مدرسهاش همزمان
با ساخت «ترس» پایان یافت. او با «روت سوبوتکا» رقصنده اتریشی در سال ۱۹۵۴ ازدواج کرد.
او باید در فیلم بعدی کوبریک با نام «بوسه قاتل» (۱۹۵۵) هنرنمایی میکرد. بوسه قاتل،
همانند «ترس و تمایل» فیلمی کوتاه با زمانی کمتر از یک ساعت بود. و همانند آن با توفیق
تجاری و انتقادی کمی مواجه شد. فیلم داستان مشتزن سنگینوزنی است که در پایان دوران
حرفهای خود درگیر یک جنایت میشود. این دو فیلم با سرمایه خانوادگی خود کوبریک تهیه
شدند.
اولین فیلم
حرفهای
آلکس سینگر، کوبریک را به تهیه کننده جوانی به نام
«جیمز بی هریس» معرفی کرد و آن دو برای تمام عمر دوست هم باقی ماندند. شرکت مشترک آن
دو هریس-کوبریک، تهیه کننده سه فیلم بعدی او بود. آن دو حقوق کتاب «شکست کامل» (به
انگلیسی:Clean Break) نوشته «لیونل
وایت» را خریدند، کوبریک و «جیم تامپسون» آن را به داستانی درباره سرقت از یک مسابقه
که پایان وحشتناکی دارد تبدیل کردند. «استرلیگ هیدن» در این فیلم بازی کرد.
«کشتن» اولین فیلم کوبریک با بازیگران و دستاندرکاران
حرفهای بود. فیلم بهخوبی از روش داستانگویی غیرخطی استفاده کرده بود که در دهه
۵۰ نامتداول بود و اگرچه توفیق تجاری نیافت ولی با تحسین منتقدان مواجه شد. تحسین زیاد
از فیلم توجه استودیوی «متروگلدین مهیر» را جلب کرد و به او پیشنهاد ساخت دو فیلمنامه
که در اختیار آنها بود داده شد. کوبریک داستان «رازهای آشکار» نوشته نویسنده آلمانی
«اشتفان تسوایگ» را انتخاب کرد. اما آنها پیش از ساخت به توافق نرسیدند.
فیلمشناسی
۱۹۹۹- چشمان کاملاً بسته
۱۹۸۷- غلاف تمام فلزی
۱۹۸۰- درخشش
۱۹۷۵- بری لیندون
۱۹۷۱- پرتقال کوکی
۱۹۶۸- ۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی
۱۹۶۴- دکتر استرنجلاو: چگونه یاد گرفتم که از بمب نترسم
و آن را دوست داشته باشم
۱۹۶۲- لولیتا
۱۹۶۰- اسپارتاکوس
۱۹۵۷- راههای افتخار
۱۹۵۶- قتل
۱۹۵۵- بوسه قاتل
۱۹۵۳- ترس و علاقه
گونههای سینمایی
فیلمها
گونههای سینمایی که کوبریک در آنها فعالیت داشتهاست:
سینمای وحشت: درخشش
سینمای علمی تخیلی: ۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی
سینمای مجهول (راز): چشمان کاملاً بسته
سینمای گناه و جنایت: قتل، بوسه قاتل، پرتقال کوکی
سینمای جنگ: غلاف تمام فلزی، بری لیندون، دکتر استرنجلاو:
چگونه یاد گرفتم که از بمب نترسم و آن را دوست داشته باشم، راههای افتخار، ترس و علاقه
سینمای کمدی: لولیتا، دکتر استرنجلاو: چگونه یاد گرفتم
که از بمب نترسم و آن را دوست داشته باشم
سینمای رمانتیک: اسپارتاکوس، لولیتا، بری لیندون
سینمای اکشن: اسپارتاکوس
سینمای هیجانی: چشمان کاملاً بسته، درخشش، قتل
جوایز
۱۹۸۸- نامزد اسکار فیلمنامه اقتباسی برای فیلم غلاف
تمام فلزی به همراه مایکل هر و گوستاو هاسفورد.
۱۹۷۶- نامزد اسکار کارگردانی برای فیلم بری لیندون.
۱۹۷۶- نامزد اسکار بهترین فیلم برای فیلم بری لیندون.
۱۹۷۶ - نامزد اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی برای فیلم
بری لیندون.
۱۹۷۲- نامزد اسکار کارگردانی برای فیلم یک پرتقال کوکی.
۱۹۷۲ - نامزد اسکار بهترین فیلم برای فیلم یک پرتقال
کوکی.
۱۹۷۲- نامزد اسکار فیلمنامه اقتباسی برای فیلم یک پرتقال
کوکی.
۱۹۶۹- برنده اسکار جلوههای ویژه برای فیلم ۲۰۰۱: یک
اودیسه فضایی.
۱۹۶۹- نامزد اسکار کارگردانی برای فیلم ۲۰۰۱: یک اودیسه
فضایی.
۱۹۶۹- نامزد اسکار فیلمنامه اقتباسی برای فیلم
۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی به همراه آرتور سی کلارک.
۱۹۶۵ - نامزد اسکار کارگردانی برای فیلم دکتر استرنجلاو:
چگونه یاد گرفتم که از بمب نترسم و آن را دوست داشته باشم.
۱۹۶۵ - نامزد اسکار بهترین فیلم برای فیلم دکتر استرنجلاو:
چگونه یاد گرفتم که از بمب نترسم و آن را دوست داشته باشم.
۱۹۶۵ - نامزد اسکار فیلمنامه اقتباسی برای فیلم دکتر
استرنجلاو: چگونه یاد گرفتم که از بمب نترسم و آن را دوست داشته باشم به همراه پیتر
جرج و تری ساترن.